سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلداده

شکلات پنج شنبه 87/12/1 ساعت 7:31 عصر

با یه شکلات شروع شد من یه شکلات گذاشتم تو دستش . اونم یه شکلات گذاشت تو دست من. من بچه بودم .اونم بچه بود. سرمو بالا کردم ، سرشو بالا کرد .دید که منو می شناسه. خندیدم گفت: دوستیم ؟ گفتم : دوست دوست . گفت : تا کجا ؟ گفتم : دوستی که تــــا نداره ! گفت : تا مرگ. خندیدمو گفتم: من که گفتم تـــــا نداره. گفت : باشه تا پس از مرگ. گفتم: نـــــــــه نـــــــــــه نـــــــــــــه نـــــــــه تـــــــا نداره. گفت: قبول تا اونجا که همه دوباره زنده می شن، یعنی زندگی پس از مرگ. بازم با هم دوستیم تا بهشت تا جهنم. تا هر جا که باشه منو تو با هم دوستیم. خندیدمو گفتم: تو براش تا هر کجا که دلت می خواد یه تـــــــــا بذار اصلاً یه تـــــــــا بکش از سر این دنیا تا اون دنیا . اما من اصلاً براش تــــــا نمیذارم. نگاهم کرد نگاش کردم باور نمی کرد میدونستم اون میخواست حتماً دوستی ما تــــــا داشته باشه. دوستی بدون تــــــا را نمی فهمید.

گفت بیا برای دوستیمون یه نشونه بذاریم . گفتم:باشه تو بذار. گفت: شکلات. هر بار که همدیگرو  می بینیم یه شکلات مال تو یکی مال من،باشه.گفتم:باشه هر بار یه شکلات میذاشتم تو دستش . اونم یه شکلات تو دست من.باز همدیگرو نگاه می کردیم یعنی که دوستیم دوست دوست. من تندی شکلاتمو باز می کردم میذاشتم تو دهنم و تند و تند می مکیدم. میگفت:شکمـــــــــــــــــــــــــــــو ، تو دوست شکموی منـــــــــــــــــــــــــــــــــی . و شکلاتشو میذاشت توی یه صندوقچه ی کوچولوی قشنگ.

میگفتم: بـــــــــــــــــــــــــــــخورش. میگفت: تموم میشه. میخوام تموم نشه برای همیشه بمونه. صندوقش پر از شکلات شده بود هیچکدومشو نخورد. من همشو خورده بودم. گفتم: اگر یه روز شکلاتاتو مورچه ها بخورن یا کرمها، اون وقت چی کار میکنی. گفت: مواظبشون هستم. میگفت: میخوام نگهشون دارم تا موقعی که دوست هستیم و من شکلاتامو میذاشتم توی دهنمو میگفتم:نــــــــه نـــــــــــه نـــــــــه نـــــــــه تا نــــــــــه ، دوستی که تــــــــا نداره.

یک سال دو سال چهار سال  هفت سال ده سال بیست سالش شده ، اون بزرگ شده منم بزرگ شدم من همه شکلاتامو خوردم اون همه شکلاتاشو نگه داشته اون آمده امشب تا خداحافظی کنه میخواد بره. بره اون دور دورا. میگه میرم اما زود برمیگردم. من که میدونم میروه بر نمیگرده. یادش رفت شکلات به من بده . من که یادم نرفته. یه شکلات گذاشتم کف دستش گفتم: این برای خوردنه . یه شکلاتم گذاشتم کف اون دستش اینم آخرین شکلات برای صندوق کوچیکت. یادش رفته بود که صندوقی داره برای شکلاتاش . هر دو تا رو خورد. خندیدم میدونستم دوستی من تا نداره میدونستم دوستی اون تا داره مثل همیشه. خوب شد همه شکلاتامو خوردم. اما اون هیچ کدومشو نخورده! حالا با یه صندوق پر از شکلاتهای نخورده چی کار میکنه!!!؟؟؟



نوشته شده توسط: دلداده


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل بازدیدها ::
68983


:: بازدیدهای امروز ::
2


:: بازدیدهای دیروز ::
13



:: درباره من ::

دلداده

دلداده
از دوستی که مرا کمک کرد تا بتوانم دوباره وبلاگ خود را فعال کنم تشکر ویژه دارم.آقا مهدی مدیریت وبلاگ کلبه عشق:http://asemane261.parsiblog.com/

:: لینک به وبلاگ ::

دلداده


:: دسته بندی یادداشت ها::

تقدیم به دوست خوبم حسیبای مهربون . خدایی حال کردی... . دوستان خوب پارسی بلاگ برای همیشه خداحافظ . روز عشق بر تمامی عاشقان واقعی تبریک میگویم. . و این زمان است که میگذرد و بی بازگشت است... .


:: دوستان من (لینک) ::

لنگه کفش
xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
حسام ســرا
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
COMPUTER&NETWORK
آ ینه
حباب زندگی
دلـــــــــبرانـــــــه
بیا تو دم در بده
گرافیک و نقاشی ایرانی moosa ghasemi
عشق سرخ
سه فاز بازار
را نی
اس ام اس داری بفرست تا بزارم توی وبلاگ 09354181070
صدف جان با آمدن دوباره ات زندگی رو بهم بخشیدی
دانلود ، ترفند ، برنامه ، بازِِی ، آهنگ ، کلیپ ، عکس
راهنما
درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش کبیـــــــــر
تنها
کوهنوردی
شمیم حیات
دنیای واقعی
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
نرم افزار و دانلود و پیامک
Media Center
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
چگونه خدمتگذار خوبی باشیم
یادداشت ها
یادداشت های یه آسمونی
(((وبلاگ هواداران آرمین و رضایا)))
عاشقان میگویند
دلتنگی.تنهایی.مهربونی
سینمای ایران

روح .راه .ارامش
بی ستاره ترین شبهای زندگی...
سلام محب برمحبان حسین ع
دنیا به روایت یوسف
پسر ایرونی
گفته های ناتمام...
net work
مردنو روستای عاشقان
پسر پارسی
عاشق


:: لوگوی دوستان من ::

















:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو